لوده
/lowde/
مترادف لوده: بی غیرت، مزاح، مسخره، هرزه، هزال
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
لوده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) تریدی از خرده نان خشک و سبوس که گاو را دهند. تریدی از نان و سبوس نواله گاو را. || میوه داری است میوه آن به رنگ و طعم گیلاس واز میوه گیلاس خردتر است. آن را شربتی نیز گویند.
فرهنگ فارسی
شربتی
تریدی از خرده نان خشک و سبوس که گاو را دهند . یا آن را شربتی نیز گویند .
فرهنگ معین
(لَ دِ ) (اِ. ) سبد، کواره .
فرهنگ عمید
شوخ، خوش طبع.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
لوده (ایتالیا). لوده ( به ایتالیایی: Lodè ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان نیورو واقع شده است. [ ۱] لوده ۱۲۰٫۹ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۱۱۰ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: لوده (ایتالیا)
دانشنامه آزاد فارسی
بازیگر شیرین سخن، بدیهه پرداز، بذله گو، نغزسرا، حاضرجواب، مناسب خوان، و برخوردار از وجهه ای جذاب و شیرین در میان مردم، که چون دستگاه های موسیقی را می شناخت و صدای خوش و گرمی داشت، بازی هایش همراه با آهنگ و آواز بود. لوده ها خلف دلقکان درباری بودند، و نمایش تخت حوضی میراث آنان است. آنان غالباً خودشان سردسته یا دسته گردان بودند، و بعد از دورۀ صفویه و قاجاریه جای خود را به «سیاه باز»ها سپردند. در دورۀ سلطنت پهلوی اول حدود ۵۰ دستۀ لوده وجود داشت که به تدریج کار و کاسبی خود را از دست دادند. لوده بازی یکی از کهن ترین شکل های نمایش های کمدی است.
wikijoo: لوده
مترادف ها
نادان، ابله، خر، احمق، ادم احمق، دلقک، لوده، خرفت
مسخره، لوده، مقلد، ادمابله، ادم انگل
مسخره، دلقک، لوده
حقه بازی، دلقک، لوده، نوعی سگ کوچک خالدار
مسخره، لوده، مقلد
لوده، بذله گو
لوده
احمق، دلقک، لوده، ادم نادان، بلید
لوده، اسب چوبی، کار تفریحی
لوده، ادم خپله، نمایش پهلوان کچل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
لوده کسی که با پُر حرفی از روی سادگی یا از روی قصد و قرض اسرار خودش و یا دیگران را لو می دهد یا حرف نامربوطی را برای کسی تولید می کند و در همه جا لود می کند و اصطلاحا به این افراد لَدود گفته می شود یعنی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
انسان سبک سری که حرفی را در همه جا پخش می کند. کلمه لودر هم که در ماشین آلات سنگین استفاده می شود احتمالاً از همین مفهوم ولی در یک بعد دیگر کاربرد پیدا کرده است به مفهوم لود کردن که در زبان انگلیسی امروز هم در حال استفاده می باشد. یعنی یک ظرف خالی را از چیزی پر کردن . کلمه اِلَده ترکی هم منشعب از همین کلمه می باشد یعنی حالا یعنی همین الانی که توش هستیم. اگر به همین روش پیش بریم و در ابعاد دیگری این کلمه رو بررسی کنیم به کلمه ولد تولید هم می رسیم.
میمون صفت، خل و چل، آدم انگل
جلف، خاله زنک
لوده یعنی آدم سبک سر و بی ظرفیتی که کار های زشت انجام میده. توجه داشته باشین با مزاج بودن و خنده دار بودن فرق میکنه. مثلا به پسر هایی که جوک های زشت و بی احترامی میکنند برای اینکه دوستشان بخنده را میگن لوده. جلف.
مخالف
باز بسته
باز بسته