لوحه

/lowhe/

معنی انگلیسی:
tablet, plate, sign-board, a single, plaque, table, signboard

لغت نامه دهخدا

( لوحة ) لوحة. [ ل َ ح َ ] ( ع اِ ) یکی لوح.

فرهنگ فارسی

یکی لوح

فرهنگ معین

(لَ حِ ) [ ع . ] (اِ. ) صفحة تصویر.

مترادف ها

plate (اسم)
روکش، لوحه، لوح، قاب، صفحه، بشقاب، نعل اسب، پلاک، صفحه فلزی، بقدر یک بشقاب، ورقه یا صفحه

tablet (اسم)
تخته، لوحه، لوح، قرص، صفحه، ورقه

slab (اسم)
چسبناک، باریکه، تکه، قطعه، تخته سنگ، لوحه، ورقه، لیز

bred (اسم)
لوحه، لوح

signboard (اسم)
اعلان، لوحه، تخته اعلان

plaque (اسم)
نشان، لوحه، پلاک، صفحه کوچک

فارسی به عربی

قرص , کتلة

پیشنهاد کاربران

بپرس