لواقح
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَوَاقِحَ: لقاح کنندگان (جمع لاقحه از ماده لقح به فتحه لام و سکون قاف - است .لقاح گرد درخت خرمای نر است که تا آن را به درخت ماده منتقل نکنند بارآور نمیشود . )
ریشه کلمه:
لقح (۱ بار)
«لَواقِح» از مادّه «لَقاح» جمع «لاقح» به معنای بارور کننده است، و در اینجا اشاره به بادهایی است که قطعات ابر را به هم پیوند می دهد، و آنها را آمادّه باران می سازد.
. لقح به معنی باردار کردن است «لَقَحَ النَّخْلَةَ» یعنی گرد خرمای نر را به خرمای ماده پاشید و آن را باردار کرد. لواقح جمع لاقحه است یعنی بادها را فرستادیم که آبستن کنندهاند پس از آسمان آب نازل کردیم در اینکه گلها و میوهها به وسیله بادها تلقیح و آبستن میشوند شکی نیست ولی به قرینه «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» ظاهراً مراد آن است که باد ابرهای گرم را به منطقه سرد جوّ میزند و سوزنهای یخ را که ذوب کرده و آبستن نموده به شکل باران در میآورد رجوع شود به «برد» ذیل آیه «مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرْدٍ». لقح لازم نیز آمده است. «لَقَحَتِ الْمِرْئَةُ» زن باردار شد.
ریشه کلمه:
لقح (۱ بار)
«لَواقِح» از مادّه «لَقاح» جمع «لاقح» به معنای بارور کننده است، و در اینجا اشاره به بادهایی است که قطعات ابر را به هم پیوند می دهد، و آنها را آمادّه باران می سازد.
. لقح به معنی باردار کردن است «لَقَحَ النَّخْلَةَ» یعنی گرد خرمای نر را به خرمای ماده پاشید و آن را باردار کرد. لواقح جمع لاقحه است یعنی بادها را فرستادیم که آبستن کنندهاند پس از آسمان آب نازل کردیم در اینکه گلها و میوهها به وسیله بادها تلقیح و آبستن میشوند شکی نیست ولی به قرینه «فَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» ظاهراً مراد آن است که باد ابرهای گرم را به منطقه سرد جوّ میزند و سوزنهای یخ را که ذوب کرده و آبستن نموده به شکل باران در میآورد رجوع شود به «برد» ذیل آیه «مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرْدٍ». لقح لازم نیز آمده است. «لَقَحَتِ الْمِرْئَةُ» زن باردار شد.
wikialkb: لَوَاقِح
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید