لواف. [ ل َوْ وا ] ( ع ص ) گستردنی زلیه ساز. ( منتهی الارب ). لباف ( در تداول عامه فارسی زبانان ). جوال باف. پاتاوه باف. پلاس باف. ( مهذب الاسماء ) ( ملخص اللغات حسن خطیب ). پای تابه فروش. ( مهذب الاسماء ). صاحب آنندراج گوید: کسی که ریسمان و جدار ( ؟ ) و کره ( ؟ ) و غیره سازد و این عربی است و به فارسی شالنگی و در هندوستان شلنگی گویند : من عاشق خسته مستمند ز لواف افتاده ام در کمند زمویی که او ریسمان بافته رگم را به تار غمش تافته.