دیکشنری
مترجم
بپرس
لهمیم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
لهمیم. [ ل ِ ] ( ع ص ) لهمم. مرد سخت پیشی گیرنده. || اسب سابق نیکو و نجیب. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک