لهستانی سازی ( لهستانی: polonizacja ) [ ۱] لهستانی سازی فرآیندی است که طی آن عناصری از فرهنگ لهستان و به خصوص زبان آن پذیرفته یا تحمیل می شوند. این اتفاق در بعضی دوره های تاریخی میان جمعیت غیرلهستانی که در نواحی تحت تسلط یا نفوذ لهستان زندگی می کردند رخ داده است. مانند دیگر نمونه های همگون سازی فرهنگی لهستانی سازی نیز به صورت های داوطلبانه و اجباری اتفاق افتاده است، به خصوص در نواحی که فرهنگ یا زبان لهستانی غالب بودند یا آنکه لهستانی بودن موجب افزایش اعتبار و جایگاه اجتماعی می شد مانند نجبای روسینیا و دوک نشین بزرگ لیتوانی. مقامات سیاسی به خصوص در دوران پس از جنگ جهانی دوم ترویج کننده لهستانی سازی بودند.
در دوران مشترک المنافع لهستان–لیتوانی ( ۱۷۹۵–۱۵۶۹ ) می توان نمونه هایی از لهستانی سازی را مشاهده نمود که طی آن نجبای روسنیایی و نجبای لیتوانیایی به سمت فرهنگ لهستانی که بیشتر غربی بود متمایل شدند. این تغییر می توانست موجب مزایای سیاسی و اقتصادی نیز بگردد و در عین حال بر نهادهای فرهنگی خودشان و به خصوص کلیسای ارتدکس شرقی فشار وارد کند زیرا تغییر مذهب به کاتولیک و در اندازه کمتر به پروتستانیسم در بیشتر مواقع مهم ترین بخش ورود به فرهنگ لهستانی بود و این تضعیف کلیسای ارتدوکس بود که بیش از همه موجب خشم مردم در بلاروس و اوکراین می شد. در لیتوانی اما بیشتر مردم کاتولیک بودند فرایند لهستانی سازی هویت ملی ایشان را تهدید می کرد که تا هنگام احیای هویت ملی لیتوانیایی در قرن نوزدهم این مسئله خیلی برای مردم شناخته شده نبود.
فرایند لهستانی سازی در دوران جمهوری دوم لهستان به نوعی دوگانه بود. از یک سو و به مانند دیگر قدرت های اروپایی که تمایل به برتری منطقه ای داشتند سیاست های اکثراً اجباری همگون سازی فرهنگی در حال اجرا بود ( مانند آلمانی سازی و روسی سازی ) . اما از سوی دیگر به مانند سیاست هایی بود که کشورها با هدف افزایش نقش زبان و فرهنگ بومی خود در جوامع شان انجام می دادند ( مانند مجاری سازی، رومانیایی سازی و اوکراینی سازی ) . برای لهستانی ها این فرایند بازسازی هویت ملی لهستانی و بازپس گیری میراث لهستانی در زمینه های آموزشی، مذهبی و اداری بود که در دوران طولانی اشغال این کشور توسط امپراتوری روسیه، پروس و اتریش - مجارستان آسیب دیده بود. اما در این لهستان تازه تأسیس نزدیک به یک سوم جمعیت غیرلهستانی بودند و بسیاری از ایشان حس می کردند که آرزوهای ملی خودشان توسط لهستانی ها سرکوب شده است که به همین سبب بخش بزرگی از این جمعیت در اندازه های مختلفی در برابر همگون سازی فرهنگی مقاومت می کردند. بخشی از رهبری کشور بر لزوم یک دستی قومی و فرهنگی کشور در طولانی مدت تأکید داشت. اما ترویج زبان لهستانی در ادارات، زندگی عمومی و به خصوص در آموزش از جانب برخی به همگون سازی اجباری تعبیر می شد. به عنوان مثال در نواحی اوکراینی نشین اقدامات مقامات لهستانی با هدف کاهش نفوذ کلیسای ارتدوکس و کلیسای کاتولیک یونانی اوکراینی باعث افزایش نارضایتی ها می شد و به لهستانی سازی مذهبی تعبیر می گشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر دوران مشترک المنافع لهستان–لیتوانی ( ۱۷۹۵–۱۵۶۹ ) می توان نمونه هایی از لهستانی سازی را مشاهده نمود که طی آن نجبای روسنیایی و نجبای لیتوانیایی به سمت فرهنگ لهستانی که بیشتر غربی بود متمایل شدند. این تغییر می توانست موجب مزایای سیاسی و اقتصادی نیز بگردد و در عین حال بر نهادهای فرهنگی خودشان و به خصوص کلیسای ارتدکس شرقی فشار وارد کند زیرا تغییر مذهب به کاتولیک و در اندازه کمتر به پروتستانیسم در بیشتر مواقع مهم ترین بخش ورود به فرهنگ لهستانی بود و این تضعیف کلیسای ارتدوکس بود که بیش از همه موجب خشم مردم در بلاروس و اوکراین می شد. در لیتوانی اما بیشتر مردم کاتولیک بودند فرایند لهستانی سازی هویت ملی ایشان را تهدید می کرد که تا هنگام احیای هویت ملی لیتوانیایی در قرن نوزدهم این مسئله خیلی برای مردم شناخته شده نبود.
فرایند لهستانی سازی در دوران جمهوری دوم لهستان به نوعی دوگانه بود. از یک سو و به مانند دیگر قدرت های اروپایی که تمایل به برتری منطقه ای داشتند سیاست های اکثراً اجباری همگون سازی فرهنگی در حال اجرا بود ( مانند آلمانی سازی و روسی سازی ) . اما از سوی دیگر به مانند سیاست هایی بود که کشورها با هدف افزایش نقش زبان و فرهنگ بومی خود در جوامع شان انجام می دادند ( مانند مجاری سازی، رومانیایی سازی و اوکراینی سازی ) . برای لهستانی ها این فرایند بازسازی هویت ملی لهستانی و بازپس گیری میراث لهستانی در زمینه های آموزشی، مذهبی و اداری بود که در دوران طولانی اشغال این کشور توسط امپراتوری روسیه، پروس و اتریش - مجارستان آسیب دیده بود. اما در این لهستان تازه تأسیس نزدیک به یک سوم جمعیت غیرلهستانی بودند و بسیاری از ایشان حس می کردند که آرزوهای ملی خودشان توسط لهستانی ها سرکوب شده است که به همین سبب بخش بزرگی از این جمعیت در اندازه های مختلفی در برابر همگون سازی فرهنگی مقاومت می کردند. بخشی از رهبری کشور بر لزوم یک دستی قومی و فرهنگی کشور در طولانی مدت تأکید داشت. اما ترویج زبان لهستانی در ادارات، زندگی عمومی و به خصوص در آموزش از جانب برخی به همگون سازی اجباری تعبیر می شد. به عنوان مثال در نواحی اوکراینی نشین اقدامات مقامات لهستانی با هدف کاهش نفوذ کلیسای ارتدوکس و کلیسای کاتولیک یونانی اوکراینی باعث افزایش نارضایتی ها می شد و به لهستانی سازی مذهبی تعبیر می گشت.
wiki: لهستانی سازی