لهزمه

لغت نامه دهخدا

( لهزمة ) لهزمة. [ ل َ زَ م َ ] ( ع مص ) بریدن تندی زیر بناگوش. || دوموی شدن رخسار. || درآمیختن سپیدی با سیاهی موی. ( منتهی الارب ).

لهزمة. [ ل ِ زِ م َ ] ( ع اِ ) تندی زیر بناگوش که استخوانی است برآمده. و هما لهزمتان. ج ، لهازم. ( منتهی الارب ).جایگاه به هم آمدن گوشت میان دو استخوان و زنخ و گوش. تثنیه آن لهزمتان. ج ، لهازم. ( از تاج العروس ).

فرهنگ فارسی

تندی زیر بنا گوش استخوانیست بر آمده و هما لهزمتان . جمع لهازم .

پیشنهاد کاربران

بپرس