لهجه مشهدی

دانشنامه عمومی

لهجه مشهدی، یکی از گویش های زبان فارسی به شمار می آید. زبان شناسان این گویش را بعد از گویش سبزواری عصاره ای از زبان فارسی نو می دانند[ ۲] [ ۳] و بسیاری از واژگان گمشدهٔ این زبان را می توان در گفتار عامیانهٔ مشهدی ها جست. اما امروز آنان که از شهر دیگری به مشهد سفر می کنند، اثری کم رنگ از این لهجه را مشاهده می کنند؛ چیزی که شاید تنها به برخی محلات خاص این شهر محدود شود. [ ۴]
گویش مشهدی، بازماندهٔ لهجهٔ توس قدیم است. گویش پارسی دری معیار دارد و ازآنجاکه بزرگترین نامهٔ دری، شاهنامهٔ فردوسی توسی، به لهجهٔ قدیم توس نوشته شده، دارای ارزش زیادی است. [ ۵]
مهدی سیدی، پژوهشگر و کارشناس در زمینه لهجه و گویش مشهدی در خصوص این لهجه می گوید:[ ۵]
لهجه و گویش مشهدی یا به عبارت علمی تر فارسی مشهدی یکی از موثرترین گویش ها بعد از لهجه سبزواری در فارسی دری است، چرا که خاستگاه فارسی دری و همچنین ادبیات اصیل فارسی این گویش و زبان زیباست.
مهدی سیدی همچنین در ارتباط با جایگاه لهجه و گویش مشهدی می گوید:[ ۵]
وقتی صحبت از گویش اصیل فارسی دری است به طور مطلق خراسان و توس حرف اول و آخر را خواهد زد، شاهنامهٔ منصور اشعار رودکی و شاهنامهٔ فردوسی تماماً آثاری هستند که قبل از گلستان و بوستان سعدی و غزلیات حافظ خلق شده اند. فارسی دری بعد ازاسلام در ایران، زبان رسمی ای بود که در دربار ساسانیان که دایرهٔ حکمرانی شان تا نواحی مرکزی ایران گسترده بوده مورد استفاده قرار می گرفت، در اصل عنوان دری از درباری به معنی زبانی که در دربار از آن استفاده می شد گرفته شده است و کلیهٔ مکاتبات اداری و رسمی به آن زبان صورت می گرفت و این درست در زمانی بود که به جز خراسان و نواحی ای از تاجیکستان امروزی در بقیهٔ ایران که به عراق عجم معروف بود، عرب ها سلطه داشتند و زبان رسمی عربی بود، به نحوی که کلیهٔ آثار مهم نگاشته شده در آن عصر و قبل از آن در این منطقه کلاً به زبان عربی بوده است. بنا به توضیحاتی که ارائه شد پر واضح است که گویش مشهدی یا فارسی مشهدی گرانبهاترین گنجینهٔ زندهٔ ادبیات و فارسی اصیل دری است و حتی به شکل توسعه یافته تری گنجینهٔ فرهنگ اصیل ایرانی، تنها ۸۰ درصد افسانه ها و اشعار حماسی و پهلوانی ایران از شهر توس برخاسته است. در این گویش لغات اصیل فارسی موج می زند به طوری که اشعار کهن ما، برای خراسانی ها ومشهدی ها کاملاً قابل فهم است .
عکس لهجه مشهدی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

دیوار = دیفال. پدر = پیَر . برنج = برینج . میدن = مِتَن .
اَشَمِشَم مشه بِشه
یعنی چی
وسواس به مشهدی
مجمع:سینی
چول:الت جنسی مردان
کلون:بزرگ
خردو:کوچک
او:اب
خوه:خواب
شوه _شوم:شب
چخت:سقف
حولی:حیات
کفتر:کبوتر
میدون:بیرون ( مثال برومیدون:بروبیرون )
گم رو:گم شو
کوش:کفش
...
[مشاهده متن کامل]

پینیر:پنیر
خیز:به معنی دویدن ( مثال خیز کرد:دوید_خیزکردوم:دویدم )
دریه:دایره ( منظور اشکال هندسی نیست نوعی ساز سنتی که در عروسی ها استفاده می شده. نوعی که باطلق درست می شود دایره ونوعی که با پوست حیوان درست میشود دف می گویند )

پیشینگ. تیت:پاشیدن ( مثال :پیشینگ رفت. تیت رفت )
شوم _شو:شب
خواب:خو
کلون:بزرگ
خردو:کوچک
کوش:کفش
چی جورگی :چطوری
چی جور:چطور
دیکون :مغازی
پینیر:پنیر
حولی:حیات
چخت:سقف
...
[مشاهده متن کامل]

چارشوه :چادر
چول:الت جنسی مردانه
کفتر:کبوتر
دریه:دایره ( منظور اشکال هندسی نیست بلکه نوعی ساز سنتی ایرانی که درعروسی ها استفاده می شده که نوع طلقی ان دایره ونوعی که ازپوست حیوان درست می شود دف می گویند )
همسده:همسایه
مجمع:سینی
خل :اب بینی
جوز:گردو
سیب چه :خربزه نرسیده

با اینکه مشهدی نیستم اما لهجه مشهدی رو دوست دارم خیلی بامزه و شیرینه
الهم پوززک شارورتخته بینوم که ازاقهه خلومه ها چنی گرو شده که بس برم دزدی کنم واینا ازسر واکنم علی دجوونه، نخل فتیده
گاز گرفتن حیوانات
تیفال نیست : دیفال

بپرس