لهبان
لغت نامه دهخدا
لهبان. [ ل َ هََ ] ( ع اِ )سختی گرما. || شعله آتش. || روز گرم. || ( اِمص ) تشنگی. ( منتهی الارب ).
لهبان. [ ل َ هََ ] ( ع مص ) لهیب. لهاب.لَهب. لَهَب. زبانه زدن آتش بی دود. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید