له و لورده کردن


معنی انگلیسی:
crash, squash, wreck, clobber, cream, shellac, lambaste

فرهنگ فارسی

سخت له کردن . خرد و خاکشی کردن .

واژه نامه بختیاریکا

تلقنیدِن

پیشنهاد کاربران

شل و پر/پل کردن ؛ قطعه قطعه کردن. از هر جای مجروح کردن. بسیار جراحات وارد کردن. از پا انداختن : پنجاه نفر رعیت با چماق شصت قزاق را شل و پر کردند. ( یادداشت مؤلف ) . له و لورده کردن.

بپرس