لغت نامه دهخدا
لهله. [ ل ُ ل ُه ْ ] ( ع اِ ) لُهلهة. زمین فراخ که در وی سراب بسیار باشد. ج ، لَهاله. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
آواز نفس پیاپی سگ با بیرون کردن زبان گاه تشنگی .
پیشنهاد کاربران
له له ( laleh ) : با تلفط فتحه در ابتدا به معنای مادر است.
له له ب زبان سیستانی 💙💜💜💜معادل پارسی داداش برادر