دیکشنری
مترجم
بپرس
له شدن
معنی انگلیسی
:
crush
,
smash
,
squash
,
to be crushed or trod
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
له شدن. [ ل ِه ْ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) لهیدن. متلاشی شدن چنانکه آلوئی در زیر پای.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- مضمحل گشتن . ۲- کوفته شدن خرد شدن .
فرهنگ معین
(لِ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - مضمحل گشتن . ۲ - حسرت خوردن .
واژه نامه بختیاریکا
تِنجِهِستِن؛ هَلِهستِن؛ لهِستِن
مترادف ها
crush
(فعل)
خرد شدن، شکست دادن، له شدن، پیروز شدن بر، فشردن، چلاندن، با صدا شکستن، فشار اوردن
فارسی به عربی
ازدحام
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها