می گشاید چاک زخمم هر نفس آغوش را
میکشد خمیازه بر مژگان لنگردار تو.
علیرضا تجلی.
عشق می آرد دل افسرده ما را به شورمطرب از طوفان بود دریای لنگردار را.
صائب.
زخم می باشد گران شمشیر لنگردار رازینهار از دشمنان بردبار اندیشه کن.
صائب.
کار نگشاید ز خلوت چله ات گر اندکی است تیر لنگردار کی باب کمان کوچکی است.
ملاطغرا.
و همچنین تیغ لنگردار به معنی خم دار و سنگین ، زیرا که تیغ خم دار خوب می نشیندو زخم کاری میکند و از جا کم می جنبد : از تغافل کشت مژگان گران خوابش مرا
تیغ لنگردار چندین پاس دم می داشته ست.
صائب.