لنگالنگ

لغت نامه دهخدا

لنگالنگ. [ ل َ ل َ ] ( اِ مرکب ) ظاهراً مرادف هایهای و های هوی :
من به اندک زمان بسی دیدم
این چنین هایهای و لنگالنگ.
ناصرخسرو.

پیشنهاد کاربران

لِنگالِنگی در گویش کرمانی به معنی ، تابه تا ، یک فرم و یک رنگ نبودن چیزایی که باید جفت باشند ، مثل کفش

بپرس