لنگ انداختن

لغت نامه دهخدا

لنگ انداختن. [ ل ُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) عملی که مرشد در گود زورخانه کند جدا کردن دو کشتی گیر را ازیکدیگر و این کلمه از گود زورخانه باب و متداول شده است ، و آن چنان است که مرشد از جایگاه خویش لنگی گرد کند و بر سر دو کشتی گیر که گرم کشش و کوشش اند اندازد جدا کردن آن دو را به خوشی. || توسعاً به آشتی خواندن دو خصم. میانجی شدن. واسطه ترک خصومت گردیدن. میانجی آشتی شدن. || در اصطلاح امروز، سپر انداختن. اظهار انقیاد کردن. تسلیم شدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پرتاب کردن لنگ . ۲- ( زورخانه ) عملی که مرشد در گود زورخانه کند برای جدا کردن دو کشتی گیر از یکدیگر و آن چنانست که مرشد از جایگاه خویش لنگگ گرد کند و برسر دو کشتی گیر که گرم کشتی هستند اندازد تا آن دو بخوشی از هم جدا شوند . همچنین هنگامی که مرشد یا ورزشکار دیگری بخواهد بپهلوانی که مشغول هنر نمایی است احترام یا تواضع کند از بیرون گود برایش لنگ پرتاب می کند . ۳- ( توسعا ) میانجی شدن میان دو تن برای ایجاد صلح بین آنها . ۴- تسلیم شدن اظهار بندگی و اطاعت کردن .

فرهنگ معین

(لُ . اَ تَ )(مص م . )۱ - جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد. ۲ - کنایه از: اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن .

دانشنامه آزاد فارسی

لُنگ انداختن
در ورزش باستانی وقتی کشتی گرفتن دو حریف به مرحلۀ خصومت می رسد، یکی از بزرگان برای احتراز از دشمنی، لنگی را به وسط دو حریف پرتاب می کند. گاه این عمل برای حفظ احترام و حیثیت یکی از طرفین کشتی صورت می گیرد. طرفین کشتی موظف اند به محض افتادن لنگ یکدیگر را رها کنند و چنین نیز می کنند که این عمل را حرمت لنگ می گویند. چون در مواردی لنگ انداختن با قرار قبلی صورت می گیرد، در خارج از زورخانه هم اگر کسی در کاری واماند و تسلیم شد، می گویند لنگ انداخت.

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی ضرب المثل -> لُنگ انداختن
هنگامی که کسی یا چیزی در مقابل کس یا چیز برتر و بالاتر کم بیاورد.

پیشنهاد کاربران

اظهار تسلیم شدن و کم آوردن و قبول کردن چیزی
ورتیز . پارسی باستان ملایری . لگد انداختن الاغ اسب و چهار پایان را گویند با پای عقبی .

بپرس