لنسفعا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
سفع (۱ بار)

«لَنَسْفَعاً» از مادّه «سفع» (بر وزن عفو) به گفته بعضی از مفسران، معانی مختلفی دارد: گرفتن و به شدت کشیدن، سیلی به صورت زدن، چهره را سیاه کردن (آن سه قطعه سنگی را که به هنگام گذاردن دیگ بر روی آتش پایه های دیگ را تشکیل می دهد نیز «سفع» می نامند; چرا که سیاه و دود آلوده است) و بالاخره، علامت گذاردن و خوار کردن. و از همه مناسب تر در اینجا همان معنای اول است، هر چند در آیه مورد بحث، معانی دیگر نیز احتمال دارد (توجّه داشته باشید در اصل «لنسفع» بوده که نون تأکید خفیفه بر آن افزوده شده).
گرفتن. در صحاح گوید «سفعت بناصیته» یعنی پیشانی او را گرفت . نه چنی است اگر بس نکند حتماً از موی پیشانی او می‏گیرم. در مجمع گوید:ناصیه موی جلوی سر است به علت متّصل شدن به سر ناصیه گفته شده که ناصی یناصی به معنی چسبیدن است. «لَنَسْفَعاً» دو تأکید دارد یکی لام، دیگری نون دارد یکی لام، دیگری نون تأکید خفیفه. در کشاف گوید: با نون تأکید ثقیله نیز خوانده شده و ابن مسعود «لَاَسْفَعاً» متکلم وحده خوانده است. طبرسی و زمخشری گوید: سفع به معنی گرفتن و محکم کشیدن کشیدن و در قرآن با الف نوشته شده تا حکم وقف بر الف داشته باشد. و لام آن عهد و عوض از مضاف الیه است. این کلمه در قرآن فقط یکبار آمده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس