لندلند


معنی انگلیسی:
grumbling, muttering

لغت نامه دهخدا

لندلند. [ ل ُل ُ ] ( اِ مرکب ) غُرغر. رجوع به لند و لندیدن شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) غرغر .

فرهنگ معین

(لُ لُ ) (اِمر. ) غرغر.

مترادف ها

grumble (اسم)
گله، ناله، لندلند

mutter (اسم)
غرولند، لندلند، غرغر، سخن زیر لب

فارسی به عربی

تذمر
تمتم

پیشنهاد کاربران

غرغر
غرولند
واگویه
زمزمه های گلایه آمیز
. . . جواب نشنیدم بجز لندلند تیز و تند که هر آینه از آن زن حکیم بود.
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
جیمیز موریه
لندلند: [ عامیانه ] ، غُرغر، غُر غر کردن
( ( باران مانند تسمه تو گرده اش پایین می آمد . لندلند کش دار و دندان غرچه های رعد از تو هوا بیرون نمی رفت. ) )
( صادق چوبک ، چرا دریا طوفانی شده بود )

بپرس