لنجون

لغت نامه دهخدا

لنجون. [ ل َ ] ( معرب ، اِ ) و من وراءالملک ( ملک الصین ) رجل ٌ قائم یدعی لنجون اذا زل الملک فی شی مما یأمر به و اخطاء ردّه. ( اخبار الصین و الهند ص 17 ).

فرهنگ فارسی

و من وارئ الملک رجل قائم یدعی لنجوم اذا زل الملک فی شیی مما یامر به واخطائ رده .

پیشنهاد کاربران

بپرس