لمبدان

پیشنهاد کاربران

با سلام خدمت دوستان. ازانجائی که بنده حقیراززبان افراد قدیمی محل شنیدم وبه یک جمعبندی نسبی رسیدم به ظاهرباید چنین باشد. محلی بوده که در مسیر تردد افرادزیادی واقع شده وحکم استراحتگاه داشته . اگر شما خوب توجه کنید درگذشته و حتی گذشته ی نه چندان دورراه های کوچک وبزرگ زیادی از این روستا با فاصله ی کم یازیاد عبور می کرده مثل ( راه دوراهکی یا به زبان عامیانه خودمان عبارت است از:ره درکی - راه ساروجی که به زبان عامیانه خودمان عبارت است از:ره ساروجی - راه لمبدان یا لنبدان که به زبان عامیانه خودمان عبارت است از :ره لمبدو یالنبدو این سه راه بزرگ واصلی برای ترددورفت وآمد مردم در ایام گذشته بوده که بیشتر از چارپایان استفاده می کردند ) بعنوان مثال: گروهی از طرف پشت کوه ( جم وریزوتشان ودربان و. . . . ) ودوراهک وآبدان و اطراف که می خواستن به شهر دیر یا کنگان بروند جهت انجام کارهای شخصی خود یا معاملات روزمره یا بردن هیزم وزغال ویا خرید مایحتاج زندگی خود می بایست از مسیرراه دوراهک که از پائین روستای لمبدان می گذرد باید عبور می کردند وبه دیر می رفتند . این راه مشهور و معروف بوده به ( ره درکی:اشتهارآن بدین نام بخاطر اشتباهی بوده که مردم همه آنهائی که از این راه عبور می کرده اندساکن دوراهک فرض می کردند که در اصل چنین نبوده ) که به لفظ قلم امروز همان راه دوراهکی می باشد. حالا همین افراد و همین گروه ها گاها مسیر کنگان انتخاب می کردند. برای اینکه اجناس خود را به کنگان ببرندیا خریدی انجام بدهندباز می بایست به منظور مسائل امنیتی وبرای اینکه از دست افراد راهزن در امان بمانندتا پائین یا غرب شهر کنونی دوراهک با دوستان خودهمراه می شدند. وبعد راه کنگان را انتخاب می کردند. البته برای رفتن به کنگان راه میانبرو نزدیکتر هم وجود داشته است اما کوه ها هم صعب العبور بوده واز طرفی کمینگاه های خطرناکی نیز داشته وبه همین علت برای در امان ماندن . ناچاربودن تا محل تلاقی دوراه ( یکی بطرف دیر بنام راه دوراهکی یا همان ره درکی وراه دیگری بطرف کنگان که از سمت شرق روستای لمبدان و غرب منبع آب عبور می کرده که مشهور بوده به نام راه ساروجی یا همان ره ساروجی بادیگر هم محلی ها ی خودهمراه می شدند. واز آنجاهر کس راه خود را انتخاب می کردند. حالا اینها مقدمه ای بود برای اینکه قسمت اصلی خدمت دوستان عرض کنم. دوستان بزرگوار همه آگاهی کافی دارند که در گذشته در این دومسیر مثل الان نبوده درختان سایه دار امثال ( کز، کهور، کرت و. . . ) زیاد بوده اکنون متاسفانه توسط کشاورزان وافرادصاحب زمین ویا افرادی که با بریدن درختان وتبدیل آنها به زغال امرارمعاش می کردند، قطع شدندوچاهایی در این دو مسیر بوده که از آب آنها استفاده می شده ودر کل افرادی که می خواستن از این دوراه ارتباطی استفاده نمایند. نیاز به استراحت داشته اند و بعضی اوقات افراد بعلت خستگی زیادوترس از مسیر های خطرناک راه، بطور کامل در همین حواشی روستااتراق می کردند وشبها به لحاظ امنیتی که گفتیم ناچار بودن بطور کامل در یک محل بخوابندوصبح راه خود را ادامه دهند . درهمین محل کنونی ما که الان معروف شده به لمبدان استراحت می کردندوبارها ووسایل خود را از مرکب هایی که داشتند مثل اسب، کاتر، الاغ پیاده می کردن ودر نشستن به وسایل خود تکیه می دادند یادراز می کشیدن ویا بهتر بگویم بر روی آنها لم یالن می دادند . لم ( به فتحه لام ومیم ونون ساکندار ) شکلی از استراحت است بین نشستن و خوابیدن واما ( دان ) هم که باید اسم مصدر باشد به معنی دادن. یعنی مکانی جهت لم دادن و استراحت کردن است. حالا بااین تفاسیر افراد برای راحتی در بیان خود این کلمه
...
[مشاهده متن کامل]

را به اشکالی مختلفی مثل ( لمبدان :لام دارای ضمه. یالام دارای فتحه. یالمبه دان:به معنی مکانی که دارای لمبه می باشد. یالنبدان :لن ب افتحه ساکن بروی ن به همان معنی لم چون در فارسی گاهی اوقات در کلمات از میم به جای نون استفاده می شود ولی معنی کلمه ولغت را تغییرنمی دهد مثل ؛شنبه که اگر بگوئیم شمبه نیزصحیح است ) ولی بهترین تسمیه ای که با این محل وبااین موضوع می تواند ارتباط نزدیک و تنگاتنگی داشته باشد همان دو کلمه ی ( لمبدان یا لنبدان:با فتح روی لام و ساکن روی میم ونون ) می باشد . واستفاده گردد بهتر است.

بپرس