لمار

لغت نامه دهخدا

لمار. [ ل َ ] ( اِ ) عنب الثعلب. ( از فهرست مخزن الادویه ).

فرهنگ فارسی

عنب الثعلب است

واژه نامه بختیاریکا

( لِمار ) ضعیف و لاغر

پیشنهاد کاربران

لمار le maar
در گویش شهربابکی به معنی جفت است که بعد از تولد مثلا گوساله از بدن گاو خارج می شود ، اگر گاو لمار خود رابخورد شیرش بد بو می شود

بپرس