لماح

لغت نامه دهخدا

لماح. [ ل َم ْ ما ] ( ع ص ) درخشنده. ( منتهی الارب ).

لماح. [ ل ُم ْ ما ] ( ع اِ ) مرغان شکاری چون چرغ و شاهین. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ملامخه . همدیگر را طپانچه زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس