لم زدن
لغت نامه دهخدا
لم زدن. [ ل ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بسیار بودن و در آنجا جنبیدن مانند کرم و خاکشی در آب گندیده. وول زدن ( در تداول مردم تهران ).
فرهنگ فارسی
بسیار بودن و در آن حال جنبیدن مانند کرم و خاکشی در آب گندیده . وول زدن .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید