للرحمٰن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رحم (۵۶۳ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)

از نام‏های خداوند سبحان است و غیر خدا با آن توصیف نمی‏شود. و 169 بار در قرآن مجید آمده است صد و سیزده بار در آوّل سوره‏ها ضمن بسمله و پنجاه و شش بار در اثناء آیات . اکثر قریب به اتفاق اهل لغت و تفسیر آن را کلمه عربی و مشتق ار رحمت گرفته‏اند و احسان کننده و نعمت دهنده معنی کرده‏اند. در اصحاح می‏گوید: رحمن و رحیم دو اسم‏اند مشتق از رحمت مثل ندمان و ندیم و هر دو بیک معنی اند و چون صیغه دو اسم مختلف باشد تکرار آنها بر وجه تأکید جایز است چنان که گفته‏اند: جاد مجّد تنها فرق آن است که رحمن مختص به خداست به خلاف رحیم. راغب نیز هر دو را از رحمت گرفته و رحمن را کسی که رحمتش به هر چیز وسعت داده و رحیم را کثیر الرحمة معنی کرده است. ابن اثیر در نهایه گوید: رحمن و رحیم هر دو از رحمت مشثق اند مثل ندمان و ندیم و هر دو صیغه مبالغه‏اند و رکمن از رحیم رساتر است. رحمن اسم خاصّ خداست غیر خدا با آن توصیف نمی‏شود بر خلاف رحیم. طبرسی فرمود: رحمن و رحیم برای مبالغه‏اند و هر دو از رحمت مشتق می‏باشند جز آن که وزن فعلان در مبالغه از فعیل رساتر است. همچنین است قول زمخشری و بیضاوی که هر دو را از رحمت گرفته و رحمن را در مبالغه از رحیم رساتر گفته‏اند. المنار گوید: رحمن صیغه مبالغه است دلالت بر کثرت دارد و رحیم صفت مشبهه است دلالت بر ثبوت دارد و این دو تأکید هم نیستند بلکه هر یک معنی مستقل دارد. المیزان نیز مانند المنار رحمن را صیغه مبالغه و رحیم را صفت مشبهه گرفته و گوید: لذا مناسب است که رحمن دلالت بر رحمت کثیره کند که مؤمن و کافر افاضه شده و آن رحمت عامّ است و در قرآن اکثراً در این معنی به کار رفته... و لذا مناسب است که رحیم دلالت بر نعمت دائم و رحمت ثابت داشته باشد که بر مؤمن افاضه می‏شود چنان که فرموده ... و برای همین است که گفته‏اند: رحمن بر مؤمن و کافر عمومیّت دارد و رحیم خاصّ مؤمن است. صدوق رحمه اللّه در کتاب توحید بعد از ذکر معنای رحمن فرموده: رحمن برای جمیع عالم و رحیم فقط برای مؤمنان است. خلاصه سخن آن که: رحمن و رحیم هر دو از رحمت مشتقّ‏اند و هر دو صیغه مبالغه و یا رحمن صیغه مبالغه و رحیم صفت مشبهه است. ناگفته نماند اگر هر دو از رحمت باشند بهتر است رحمن را صیغه مبالغه و رحیم را صفت مشبهه بگیریم تا تکرار لازم نیاید و نیز خیلی جالب است که گفته شود رحمن بر دوام دارد . ناگفته نماند یکی از مختصّات «رحمن» آن است که در قرآن هر جا کلمه رحمن آمده می‏شودبه جای آن «اللّه» ذکر کرد و بالعکس بر خلاف نامهای دیگر خدا. مثلاً در جای . می‏شود گفت «هُوَ اللَّه الرَّحیمُ» و به جای . می‏شود گفت «وَهُمْ یَکْفُرُنَ بِاللَّهِ» . . . در آیات فوق نیز می‏شود به جای رحمن اللَّه گذاشت و خلاصه تمام موارد استعمال رحمن در قرآن چنین است. از طرف دیگر می‏شود به جای «اللَّه» رحمن گذاشت چنان که آمده . . هر یک به جای دیگر است . . . در این دو آیه نیز یکی به جای دیگری آمده و متعلق هر دو عذاب است در آیه . نیز هر دو مساوی آمده‏اند. . . نظیر این دو آیه چنین است . . این مطلب نشان می‏دهد که رحمن با اللَّه مساوی است و هر دو به یک معنی اند نع اینکه رحمن صفتی از صفات خدا باشد. این مطلب که گفته شد در صفات دیگر عمومیّت ندارد مثلاً در جای . نمی‏شود گفت «وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ اللَّه» و در جای . نمی‏شود گفت «وَ اَنَا التَّوَّابُ اللَّهُ» همچنین سایر اسماء حسنی که دلالت بر معنای خاصّ دارند. از طرف دیگر رحمن مثل اللَّه در همه جا آمده نه فقط در موارد رحمت متلاً رحیم پیوسته در موارد رحمت به کار رفته ولی رحمن مثل اللَّه در موارد رحمت و عذاب و سلطنت و غیره استعمال گردیده مثل . . . . ملاحظه می‏شود که این موارد محل رحمت نیستند بلکه محل عذاب و اقتدار و کفراند. . . . . . . . ، ملاحظه این آیات و غیره شکی نمی‏گذارد در اینکه رحمن با اللَّه مساوی است و همچون اوصاف دیگر خدا نمی‏باشد که بیک معنی خاصّ دلالت داشته باشد. این سخن مؤید آنست که رحمن مثل االلَّه از نامهای خداست و وصف نیست و از رحمت مشتق نمی‏باشد و عربی نیست بلکه دخیل است. و در غیر لغت عربی به معنی اللَّه و خدا و «گاد» انگلیسی می‏باشد. طریحی در مجمع البحرین ماده رهم سخنی از حضرت نوح نقل کرده که وقت نشستن کشتی گفت «رهمان اتقن» و گوید: معنایش آنست پروردگارا احسان کن. این جمله می‏رساند که رهمان در لغت نوح همان رحمن عربی است و به معنی اللَّه می‏باشد. طبرسی رحم‏ء اللَّه گوید: از ثعلب حکایت شده که رحمن عربی نیست و از لغات دیگر است و با آیه «قالُوا وَ مَا الرِّحمنُ» که کفار مکه آن را انکار می‏گردند استدلال کرده ولی طبرسی آنرا قبول نمی‏کند و می‏گوید: این لفظ در نزد عرب مشهور و در اشعار آنها موجود است شنفری گفته الا ضربت تلک الفتاة هجینها الا قضب الرحمن ربی یمینها و سلامة بن جندل گفته است: «و ما یشاء الرحمن یعقد و یطلق» ولی فرمایش طبرسی رحمه اللَّه سخن پیشین ما را که رحمن با اللَّه مساوی استعمال شده است و مانند صفات دیگر خاصّ نیست رد نمی‏کند دو شعر فوق در تفسیر ابن کثیر ذیل آیه بسمله نیز نقل شده است و نیز ابن کثیر از ابن انباری از مبرّد نقل می‏کند که رحمن عبرانی است و عربی نیست و از زجاج از احمد بن یحیی نقل کرده که رحیم عربی و رحمن عبرانی است لذا میان آن دو در (بسمله) جمع شده است. حبیب اللَّه نوبخت در کتاب دیوان دین ص 103 از کتاب المزّهر و اتقان سیوظی نقل نموده که رحمن عبری و معرّب رخمان است و در ص 129 می‏گوید: کلمه رحمن چنان که در کتاب المزّهر آمده و نیز در ضمن معرّبات انن نقیب، لغتی است معرّب و عبری و نظیر رخمان. آیه . نیز مؤید و یا دلیل این مطلب است کلمه «وَ مَا الرَّحْمنُ» اگر از روی عناد نباشد می‏رساند که آنها از رحمن بی اطلاع بودند و نمیدانستند که رحمن از نام‏های خداست در مجمع از زجاج نقل می‏کند: که رحمن نامی از نام‏های خداست و در کتب قبلی ذکر شده و (عرب) آن را از نام‏های خدا نمی‏دانستند به آنها گفته شد که رحمن از نام‏های خداست. در جریان صلح حدیبیّه نقل شده که رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» به علی «علیه السلام» فرمود: بنویس «بسم اللَّه الرحمن الرحیم». سهیل بن عمر و مشرکان گفتند: ما رحمن را نمی‏شناسیم مگر صاحب یمامه (مسیلمه کذاب) بنویس: بسمک اللهّم. این سخن نیز حاکی از عدم شناسائی آنها از رحمن است. ابن کثیر در تفسیر بسمله گوید: این سخن را از روی عناد و لجاجت گفته‏اند و گرنه رحمن در اشعارشان مذکور است آنگاه دو شعر گذشته را شاهد آورده است. المیزان گوید: «و ما الرحمن» سؤال از هویّت و ماهیت است و این از آنها مبالغه در تجاهل و استکباری است نسبت به خداوند. و خلاصه آن که: لفظ رحمن یا غیر عربی است و به معنی اللّه می‏باشد و از این جهت هر یک در جای دیگری واقع می‏شوند و معنی بسم اللّه الرکمن الرحیم چنین می‏شود: بنام خدا ،خدائیکه مهربان است. و یا بواسطه دلالت بر رحمت عامه در جتی اللّه بکار می‏رود ولی این اشکال میماند که در قرآن پیوسته در مواقع رحمت بکار نرفته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس