لقیف. [ ل َ ] ( ع ص ) چست. || زیرک. یقال : رجل ثقیف ٌ لقیف. || حوض فروریخته از زیر فراخ کرانه. ( منتهی الارب ). || حوض پرآب. ( مهذب الاسماء ). || چاه استوارناکرده بناء از کلوخ برآورده. || چاه پرآب که به کندن آب جاری گردد. ( منتهی الارب ).