[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
لقی (۱۴۶ بار)
هم (۳۸۹۶ بار)
تعبیر به «لَقّاهُم» از مادّه «تلقِیَة» از تعبیرهای بسیار جالبی است که نشان می دهد خداوند بزرگ از این میهمانان گران قدر با لطف خاصش استقبال می کند، و آنها را که غرق شادی و سرورند در سایه رحمتش جای می دهد.
روبرو شدن با شیءِ و مصادف شدن. عبارت راغب چنین است «اَلِلّقاءُ مُقبَلَةُ الشَّیْء وَ مُصادَفَتُهُ مَعاً». . چون با اهل ایمان روبرو شدند گویند ایمان آوردیم. تَلْقِیَة: به معنی روبرو کردن و تفهیم و اعطا است در اقربالموارد گفته «لَقاهُ الشَّیْءَ: طَرَحَهُ اَلْیهِ» در جوامع الجامع «لَتُلَّقَ الْقُرْآنَ» را داده شدن و تفهیم گفته است. . تو قرآن را از جانب خدای حکیم و دانا تفهیم میشوی که آنهم یک نوع روبرو شدن است. . و عطا کرد بآنها بهجت و سرور را. . تفهیم نمیشوند آنرا مگر صابران یا داده نمیشوند آن را مگر خویشتن داران. . روبرو میشوند در آن با تحیّت و سلام. *** اِلْقاء: انداختن هر چیز است به محلی که میبینی آنگاه در عرف به هر انداختن اسم شده است (راغب). . . که در هر دو مطلق انداختن است و در . اِلْقاء معنوی مراد است. *** تَلَّقی: به معنی تفهم و اخذ است «تَلَقَّیْتُ مَنْهُ» یعنی از او اخذ و قبول کردم (مجمع) در اقربالموارد آمده «تَلَقَّی الشَّیْءَ: تَلَقَّنَهُ» یعنی آن را فهمید . آدم از پروردگارش کلماتی اخذ کرد و خدا به آدم توبه نمود. . آنگاه که افک را به زبان اخذ میکردید و زبان به زبان میگرداندید. . آنگاه که دو اخذکننده و فهمنده اخذ میکنند اعمال را که در راست و چپ انسان نشستهاند ظاهراً مراد از قعید پیوسته بودن آنهاست به موجب روایات یکی نویسنده اعمال نیک و دیگری نویسنده اعمال بد است. . میپذیرند آنها را ملائکه و گویند: این روز شماست که وعده داده میشدید. اِلْتِقاء: ملاقات دو شیء است همدیگر را . . *** لِقاءُالله: گفتهاند لِقاءُالله به معنی مرگ است و آن ملاقات خدا است. ولی آیات نشان میدهد که آن قیامت و ملاقات نعمت و عذاب خداوند است. . آنانکه روز قیامت را تکذیب کردند زیانکارشدند . . پس لقاءالله مرگ نیست بلکه ثواب و عقاب خدا است. تِلْقاء: جهت و طرفی که در مقابل است و ظرف مکان بکار میرود «جَلَسَ تِلْقاء فُلانٍ» یعنی مقابل او نشست . و چون چشمشان به طرف اهل آتش برگشت گویند خدایا ما را با ستمگران قرین مگردان. . چون به طرف مدین رو کرد گفت... . بگو نیست بر من که قرآن را از جهت داعی نفس خویش عوض کنم گویند «ذلِکَ مِنْ تِلْقاء نَفْسِهِ» یعنی این از طرف داعی نفس خویش است. * . روز قیامت را از آن یَوْمُالتَّلاق گفتهاند که در آن اهل آسمان و زمین، خدا و خلق، اولین وآخرین، ظالم و مظلوم، انسان و عملش، یکدیگر را ملاقات کنند. برای هر یک از این وجوه قائلی است. المیزان وجه دوم را تأکید میکند به قرینه . و آیات دیگر .طبرسی بعید نمیداند که تمام وجوه مراد باشند، اختیارالمیزان مقبولتر است که از اینگونه آیات . در قرآن زیاد است. * . ظاهراً مراد بادهاست که به نوعی نسبت به قیامت تذکّر می دهند رجوع شود به «رسل».
لقی (۱۴۶ بار)
هم (۳۸۹۶ بار)
تعبیر به «لَقّاهُم» از مادّه «تلقِیَة» از تعبیرهای بسیار جالبی است که نشان می دهد خداوند بزرگ از این میهمانان گران قدر با لطف خاصش استقبال می کند، و آنها را که غرق شادی و سرورند در سایه رحمتش جای می دهد.
روبرو شدن با شیءِ و مصادف شدن. عبارت راغب چنین است «اَلِلّقاءُ مُقبَلَةُ الشَّیْء وَ مُصادَفَتُهُ مَعاً». . چون با اهل ایمان روبرو شدند گویند ایمان آوردیم. تَلْقِیَة: به معنی روبرو کردن و تفهیم و اعطا است در اقربالموارد گفته «لَقاهُ الشَّیْءَ: طَرَحَهُ اَلْیهِ» در جوامع الجامع «لَتُلَّقَ الْقُرْآنَ» را داده شدن و تفهیم گفته است. . تو قرآن را از جانب خدای حکیم و دانا تفهیم میشوی که آنهم یک نوع روبرو شدن است. . و عطا کرد بآنها بهجت و سرور را. . تفهیم نمیشوند آنرا مگر صابران یا داده نمیشوند آن را مگر خویشتن داران. . روبرو میشوند در آن با تحیّت و سلام. *** اِلْقاء: انداختن هر چیز است به محلی که میبینی آنگاه در عرف به هر انداختن اسم شده است (راغب). . . که در هر دو مطلق انداختن است و در . اِلْقاء معنوی مراد است. *** تَلَّقی: به معنی تفهم و اخذ است «تَلَقَّیْتُ مَنْهُ» یعنی از او اخذ و قبول کردم (مجمع) در اقربالموارد آمده «تَلَقَّی الشَّیْءَ: تَلَقَّنَهُ» یعنی آن را فهمید . آدم از پروردگارش کلماتی اخذ کرد و خدا به آدم توبه نمود. . آنگاه که افک را به زبان اخذ میکردید و زبان به زبان میگرداندید. . آنگاه که دو اخذکننده و فهمنده اخذ میکنند اعمال را که در راست و چپ انسان نشستهاند ظاهراً مراد از قعید پیوسته بودن آنهاست به موجب روایات یکی نویسنده اعمال نیک و دیگری نویسنده اعمال بد است. . میپذیرند آنها را ملائکه و گویند: این روز شماست که وعده داده میشدید. اِلْتِقاء: ملاقات دو شیء است همدیگر را . . *** لِقاءُالله: گفتهاند لِقاءُالله به معنی مرگ است و آن ملاقات خدا است. ولی آیات نشان میدهد که آن قیامت و ملاقات نعمت و عذاب خداوند است. . آنانکه روز قیامت را تکذیب کردند زیانکارشدند . . پس لقاءالله مرگ نیست بلکه ثواب و عقاب خدا است. تِلْقاء: جهت و طرفی که در مقابل است و ظرف مکان بکار میرود «جَلَسَ تِلْقاء فُلانٍ» یعنی مقابل او نشست . و چون چشمشان به طرف اهل آتش برگشت گویند خدایا ما را با ستمگران قرین مگردان. . چون به طرف مدین رو کرد گفت... . بگو نیست بر من که قرآن را از جهت داعی نفس خویش عوض کنم گویند «ذلِکَ مِنْ تِلْقاء نَفْسِهِ» یعنی این از طرف داعی نفس خویش است. * . روز قیامت را از آن یَوْمُالتَّلاق گفتهاند که در آن اهل آسمان و زمین، خدا و خلق، اولین وآخرین، ظالم و مظلوم، انسان و عملش، یکدیگر را ملاقات کنند. برای هر یک از این وجوه قائلی است. المیزان وجه دوم را تأکید میکند به قرینه . و آیات دیگر .طبرسی بعید نمیداند که تمام وجوه مراد باشند، اختیارالمیزان مقبولتر است که از اینگونه آیات . در قرآن زیاد است. * . ظاهراً مراد بادهاست که به نوعی نسبت به قیامت تذکّر می دهند رجوع شود به «رسل».
wikialkb: لَقّاهُم