لقان. [ ل ُ ]( اِخ ) شهری است. ( منتهی الارب ). شهری است به روم آن سوی خرشنه به دو روز مسافت. سیف الدوله حمدانی را بدانجا جنگی است و متنبّی در تذکر آن گوید : یُذری اللقان غیاراً فی مناخرها و فی حناجرها من آلس ِ جرع.
( از معجم البلدان ).
لقان. [ ل َق ْ قا ] ( نف ) لقنده. در حال لقیدن. لغان.