لقاع

لغت نامه دهخدا

لقاع. [ ل ِ ] ( ع اِ ) گلیم سطبر. ( منتهی الارب ).

لقاع. [ ل َق ْ قا ] ( ع اِ ) مگس. ( منتهی الارب ).

لقاع. [ ل ُ ] ( اِخ ) موضعی است. ( او هو تصحیف و الصواب بالفاء ). ( منتهی الارب ). موضعی است به یمامة و آن باغ ونخلی است در شعر ابن ابی حازم. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی است . موضعی است به یمامه و آن باغ و نخلی است در شعر ابن ابی حازم .

پیشنهاد کاربران

بپرس