لق و لوق


معنی انگلیسی:
groggy

لغت نامه دهخدا

لق و لوق. [ ل َق ْ ق ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) لغ و لوغ. لغ و پغ: فقط چند تا دندان لق و لوق برای من مانده است. و رجوع به لق شود.

فرهنگ فارسی

لق ( دندان ) .

پیشنهاد کاربران

لق و لوق /lagg - o - lug/صفت، [گفتاری] لق، نااستوار، متزلزل ( یک تخت خواب لق و لوق به من دادند که هر لحظه می ترسیدم بشکند و بیفتم زمین.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )

بپرس