لق لق کردن

لغت نامه دهخدا

لق لق کردن. [ ل َ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جنبانی چیزی استوار چون میخ و دندان و غیره در جای خود با آواز. || آواز تخم مرغ ضایع و تباه گاه ِ جنبانیدن.

فرهنگ فارسی

جنبانی چیزی استوار چون میخ و دندان و غیره . یا آواز تخم مرغ ضایع و تباه گاه جنبانیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس