لفی

لغت نامه دهخدا

لفی. [ ل َ ] ( ع مص )مخالطت. معاشرت ( دزی ).

فرهنگ فارسی

مخالطت معاشرت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّرِیبٍ: شک کننده (کلمه مریب اسم فاعل از ارابه میباشد که به معنای القاء شبهه در قلب است ، و اگردر عبارت "إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ" شک را با این کلمه توصیف کرده به منظور تاکید همان شک است ، مانند ظلا ظلیلا و حجابا مستورا و حجرا محجورا و امثال آن )
ریشه کلمه:
فی (۱۷۰۱ بار)
ل (۳۸۴۲ بار)

پیشنهاد کاربران

به معنای در، دچار، حتما در. مثال آیه 8 سوره یوسف ع :
إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ
هنگامی که برادران ناتنی یوسف گفتند یوسف و برادرش ( بنیامین برادر مادری ) در پیش پدرمان از ما محبوبترند ، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم ( برای پدر سودمندتر می باشیم ) . مسلّماً پدرمان در اشتباه روشنی است . ‏
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس