لفق

لغت نامه دهخدا

لفق. [ ل ِ ] ( ع اِ ) یک کرانه درز چادر و جز آن. ( منتهی الارب ).

لفق. [ ل َ ] ( ع مص ) دو درز چیزی را بر هم نهادن و دوختن. ( منتهی الارب ). به هم وادوختن. به هم دوختن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). || جستن چیزی را و نیافتن. || گذاشته شدن چرغ و شکار نکردن او. || گردن گرفتن. || رسیدن چیزی را و گرفتن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

دو درز چیزی را بر هم نهادن و دوختن . یا گردن گرفتن .

پیشنهاد کاربران

بپرس