لفت دادن


معنی انگلیسی:
delay, prolong, pussyfoot, to fuss, to lengthen out with tiresome details

لغت نامه دهخدا

لفت دادن. [ ل ِ دَ ] ( مص مرکب ) بهم زدن. زیر و رو کردن. جنبانیدن از جای خود: انگورها را لفتش مده غُجمه مِرَه ؛ یعنی زیر و رو مکن و مجنبان انگورها را که حبه حبه خواهد شد و حبه ها از خوشه ها جدا میشود ( به لهجه خراسانی ). || لفت دادن کاری یا سخنی یا چیزی را؛ بی فایدتی و علتی به درازا کشیدن آن. بیش از حد لزوم از آن گفتن. اغراق در امری درآوردن. بیش از آنچه هست نمودن. رجوع به لفت و لعاب دادن و لفتش دادن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بهم زدن زیرو رو کردن جنبانیدن از جای خود : انگورها را لفتش بده ... ۲- بیهوده طول و تفصیل دادن ( کاری را ) مماطله .

فرهنگ معین

(لِ. دَ ) (مص م . ) (عا. ) طول دادن کاری .

واژه نامه بختیاریکا

پاسِر پاسِر کردن؛ پَنگه پنگه کِردِن

پیشنهاد کاربران

بپرس