لفاظی

/laffAzi/

برابر پارسی: واژه بازی، سخنپردازی

معنی انگلیسی:
patter, prevarication, quibble, verbiage, verbosity, wordiness, use of mere words and bombastic style, use of mere words and bombastic style word- splitting

لغت نامه دهخدا

لفاظی. [ ل َف ْ فا ] ( حامص ) زبان بازی. عمل لفّاظ.

فرهنگ فارسی

عمل و کیفیت لفاظ .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] ۱ - (ص نسب . ) مربوط به لفظ . ۲ - (اِ. ) عمل بازی کردن با واژه ها، آوردن واژه های آهنگین یا دشوار برای فریفتن شنونده یا خواننده .

مترادف ها

rhetoric (اسم)
خطابت، لفاظی، فصاحت و بلاغت، علم بدیع، علم معانی بیان، قدرت نطق و بیان، علم سجع

fustian (اسم)
لفاظی، سخن گزاف

verbiage (اسم)
لفاظی، اطناب، سخن پردازی، دراز گویی

پیشنهاد کاربران

وراجی ، روده درازی
واژه بازی معنی خوبیه
شناخت واژه
در کنار سخن پردازی، همچنین بلبل زبانی ( با اندک چشم پوشی درخور ) و واژه پردازی ( بجای واژه بازی که اندکی سست بدیده می آید ) ، یک قل دو قل بازی کردن با واژه ها و نیز سخن سرایی بیهوده

بپرس