لف و نشر مرتب آن را دان
که دو لفظ آورند و دو معنی
لفظ اول به معنی اول
لفظ ثانی به معنی ثانی.
مثال :
فعل المدام و لونها و مذاقها
فی مقلتیه و وجنتیه و ریقه.
ابن حیوس.
فروشد به ماهی و برشد به ماه بن نیزه و قبه ٔبارگاه.
فردوسی.
به روز نبرد آن یل ارجمندبه شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست.
فردوسی.
مصراع دوم لف است و چهارم نشر است ومصراع سوم نشر دوم است و لف چهارم.بسوزد بدوزددل و دست دانا
به بی خیر خارش به بی نور نارش.
ناصرخسرو.
( مصراع اول لف و نشر مرتب و مصراع دوم لف و نشر مشوش یا نامرتب است ).گفتم چو رشوه بودو ریا مال و زهدشان
ای کردگار باز به چه مبتلی شدم.
ناصرخسرو.
جان و دل ولی و عدوی تو روز و شب از وعده و وعید تو پر نور و نار باد.
مسعودسعد.
دست با رحم و تیغ بی رحمش گه زرافشان و گه سرافشان باد.
مسعودسعد.
از عفو و خشم تو دو نمونه ست روز و شب وز مهر و کین تو دو نمونه ست شهد و سم.
مسعودسعد.
آن روشن و تیره عارض و زلفش چون روی پری است و رای اهریمن.
مسعودسعد.
نور و ظلمت بود به عفو و به خشم آب و آتش بود به مهر وبه کین.
مسعودسعد.
آری به قوت و مدد و تربیت شودباران و برگ و گل ، گهر و اطلس و عسل.
انوری.
دوم آن است که نشر بر ترتیب لف نباشد، چنانکه ابونصر فراهی گوید:لف و نشر مشوش آن را دان
که دو لفظ آورند و دو معنی
لفظ ثانی به معنی اول
لفظ اول به معنی ثانی.بیشتر بخوانید ...