لف الکرم. [ ل ِف ْ فُل ْ ک َ ] ( ع اِ مرکب ) عسلوج رز. و قیل : هو شی ملفوف علی الکرم من نفسه. عسالج الکرم خوانند ( و در کرم گفته شد ) و آن را به شیرازی استخوانک خوانند. ( اختیارات بدیعی ). خیوطی است که از تاک میروید. ( فهرست مخزن الادویه ).