لغط
لغت نامه دهخدا
لغط. [ل َ غ َ / ل َ ] ( ع اِ ) بانگ و خروش. ( منتهی الارب ) : سلطان از کثرت لغط و سورت شطط ایشان تغافل نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 322 ). || آوازهای مبهم که فهمیده نشود. ج ، اَلغاط. ( منتهی الارب ).
لغط. [ ل َ ] ( ع اِ ) صحن پیش در خانه. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید