لعیب. [ ل َ ] ( ع ص ) همبازی. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). || بازیگر : بر من آمد و آورد برفروخته شمعچو طبع مرد نشاطی و جان مرد لعیب.عسجدی.لعیب. [ ل َ ] ( ع اِ ) شقایق النعمان. ( فهرست مخزن الادویه ).
( صفت ) ۱- همبازی . ۲- بازیگر : برمن آمد و آورد بر فروخته شمع طبع مرد نشاطی و جان مرد لعیب . ( عسجدی لغ . )شقایق النعمان