لعو. [ ل َع ْوْ ] ( ع ص ) بدخوی. || فرومایه بی مروت. || نیک آزمند و حریص. || مرد تیزشهوت. ج ، لعاء. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) حرص. || تیزی شهوت.
لَعو در مازندران چم آوای بد و سرسام آور را دارد. نمونه :سَسَگِ واری لَعو کِنِه. مانند سگ سرو صدا میکند.+ عکس و لینک