لعن کردن. [ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نفرین کردن : از اول نفس خود را کن مسلمان پس آنگه لعن کن بر کفر شیطان.پوریای ولی.
maledict (فعل)بدگویی کردن، لعن کردن، لعنت کردن برban (فعل)قدغن کردن، باز داشتن، بستن، ممنوع ساختن، منع کردن، تحریم کردن، لعن کردن، اجازه ندادن