لعلک

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَعَلَّکَ: انتظار می رود که تو - امید است که تو-گویا تو (البته امید و آرزو از ناحیه خدای تعالی واجب الوقوع است ،یعنی هر چه را خدا در بارهاش امیدوار شود ،آن خواهد شد. پس جملاتی که با لَعَلَّ شروع می شود و گوینده اش خدایتعالی است وقوعش حتمی است )
ریشه کلمه:
ک (۱۴۷۸ بار)
لعل (۱۲۹ بار)

از حروف شبیه به فعل و مشهور آن است که به اسم نصب و بخبرش رفع می‏دهد مثل . فراء و تابعانش عقیده دارند که آن به اسم و خبر نصب می‏دهد. سیرافی گوید: آن در نزد بنی عقیل حرف جر زاید آید. برای آن سه معنی نقل کرده‏اند اول ترجّی و امید. بعضی آن را توقع گفته‏اند که شامل امید به رسیدن محبوب و ترس از وقوع مکروه است. دوم: تعلیل که جمعی ازجمله اخفش و کسائی آن را حتمی دانسته‏اند. سوم استفهام که نحاة کوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در کلام انسان واقع شود معنایش روشن است، چون انسان از آینده باخبر نیست می‏تواند هر جا لعل بکار برد ولی استعمال آن در کلام خدا که دانای غیب و آشکار است چه معنی دارد؟ به عبارت دیگر، خدا فرموده .با آنکه می‏دانست رسول خدا «صلی الله علیه وآله» خودش را برای عدم ایمان مردم خواهد کشت یا نه؟ در جواب این سوال چند قول و وجه هست اول :لعل در اینگونه موارد برای تعلیل است . یعنی بدان علت عفو کردیم که شکر کنید ابوالبقاء در کلیات گفته: هر لعل در قرآن به معنی تعلیل است مگر . که به معنی تشبیه است (اقرب)ولی اثبات این کلیت مشکل است مثلا در آیه «لَعَلَّکَ باخِعٌ» که گذشت تعلیل معنی ندارد. راغب گوید: به قول بعضی مفسرین لَعَلَّ از خدا در جای واجب العمل است و در بسیاری از مواضع آن را به «کَیْ» تفسیر کرده‏اند. دوم لعل گاهی برای امید و توقع گوینده است مثل . و گاهی برای اطماع و امیدوار کردن مخاطب مثل . یعنی امیدوار باشید که متذکر شود یا بترسد و هرگاه در کلام خدا واقع شود برای ایجاد امید در مخاطب است. سوم: امید مقامی نه متکلمی. در آیه . امید و ترجی در اینجا با خدا قائم نیست بلکه با مقام قائم است یعنی اگر کسی دراین مقام باشد و ناراحتی تو را از اینکه مردم ایمان نمی‏آورند ببیند خواهد گفت: شاید این شخص در این راه خودش را هلاک کند. به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقیقتر است واللَّه العالم.

پیشنهاد کاربران

لَعَلَّکَ:شاید تو.
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی
یا شاید مرا روی گردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی،
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی
...
[مشاهده متن کامل]

یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدی، پس محرومم نمودی،
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی
یا شاید مرا در گروه غافلان دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی،
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی
یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره ها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی،
عبارت تکرار شده در فرازهای بالا از دعای ابوحمزه ثمالی: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی، ( یا شاید تو مشاهده کردی مرا )

بپرس