لعل خفتان. [ ل َ خ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مریخ. ( آنندراج ) : به ترک لعل خفتان تاخت مرکب.سنجر کاشی ( در معراج ). || ( اِخ ) لقب یکی از امرای دست چپ امیر حمزه که قصه مصنوعه آن مشهور است. ( آنندراج ) : ز دست چپ ساقی آید به مجلس ملک قاسم لعل خفتان مینا.میرنجات ( از آنندراج ).