لعل خفتان

لغت نامه دهخدا

لعل خفتان. [ ل َ خ ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از مریخ. ( آنندراج ) :
به ترک لعل خفتان تاخت مرکب.
سنجر کاشی ( در معراج ).
|| ( اِخ ) لقب یکی از امرای دست چپ امیر حمزه که قصه مصنوعه آن مشهور است. ( آنندراج ) :
ز دست چپ ساقی آید به مجلس
ملک قاسم لعل خفتان مینا.
میرنجات ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱- آنکه خفتانش برنگ لعل باشد . ۲- مریخ .

پیشنهاد کاربران

بپرس