لعل بست

لغت نامه دهخدا

لعل بست.[ ل َ ب َ ] ( ن مف مرکب ) لعل بسته. لعل دار :
به دریا رسد در فشاند ز دست
کند گرده کوه را لعل بست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

آنچه که بر آن لعل سوار کرده باشند مرصع به لعل : بدریا رسد درفشاند ز دست کند گرد. کوه را لعل بست . ( نظامی لغ. )

پیشنهاد کاربران

بپرس