لعل بست.[ ل َ ب َ ] ( ن مف مرکب ) لعل بسته. لعل دار : به دریا رسد در فشاند ز دست کند گرده کوه را لعل بست.نظامی.
آنچه که بر آن لعل سوار کرده باشند مرصع به لعل : بدریا رسد درفشاند ز دست کند گرد. کوه را لعل بست . ( نظامی لغ. )