لعبت هاشم بالملک

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
از جمله سخنانی است که نشان دهنده کفر باطنی و کینه یزید نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله است. اشعاری است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، هنگامی که عترت او را به اسارت به شام آورده بودند، یزید با غرور و سرمستی خواند و آرزو کرد کاش نیاکانش که در جنگ بدر کشته شدند، زنده بودند و خونخواهی و انتقام یزید را می بیند (لیت اشیاخی ببدرشهدوا...) تا آنجا که به انکار وحی و رسالت پرداخته و می گوید: لعبت هاشم بالملک فلا * خبر جاء و لا وحی نزل هاشمیان با حکومت بازی می کردند، نه خبری (از آسمان غیب) آمده و نه وحی نازل شده است.
اصل شعر از «ابن زبعری » است ولی خواندن آن توسط یزید در چنان موقعیتی، هم عقیده بودنش را با مضمون آن نشان می دهد، در پی زمزمه کردن این اشعار کفرآمیز بود که زینب سلام الله علیها خطبه خویش را با آیه «ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوای ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤن؛ سرانجام بدکاران، آن شد که آیات الهی را تکذیب و مسخره کردند! ». آغاز کرد و نیز در ادامه، آیه «ولا تحسبن الذین کفروا انما نملی لهم...؛ کافران مپندارند که اگر به آنان مهلت می دهیم، برایشان خوب است بلکه گناهانشان افزوده می شود و برای آنان عذاب خوارکننده ای است» را خواند و سراسر خطابه آن بانو، اثبات خروج یزید از حریم اسلام و بی اعتقادی او به دین و اثبات کفر و فسق او در ملا عام و حضور همگان است. در واقع حادثه کربلا، کفر پنهان امویان را آشکار و چهره واقعی آنان را برای مردم و تاریخ، روشن ساخت و این از ثمرات مهم عاشورا بود.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

پیشنهاد کاربران

بپرس