[ویکی الکتاب] معنی
لَعِبٌ: بازی نظامداری که دو طرف بازی به نظام و قانون آن آشنایی دارند ، مانند فوتبال و نظایر آن که بازی کنندگان به منظور رسیدن به غرضی خیالی که همان بردن می باشد،آن را انجام میدهند(کلمه لعب به معنای فعلی است که منظم انجام بشود ولی غایت و هدفی جز خیال در آن نب...
معنی
یَلْعَبُواْ: که بازی کنند (لعب : بازی نظامداری که دو طرف بازی به نظام و قانون آن آشنایی دارند ، مانند فوتبال و نظایر آن که بازی کنندگان به منظور رسیدن به غرضی خیالی که همان بردن می باشد،آن را انجام میدهند)
معنی
یَلْعَبْ: که بازی کند (از لعب به معنی بازی نظامداری که دو طرف بازی به نظام و قانون آن آشنایی دارند ، مانند فوتبال و نظایر آن که بازی کنندگان به منظور رسیدن به غرضی خیالی که همان بردن می باشد،آن را انجام میدهند)
معنی
یَلْعَبُونَ: بازی می کنند (لعب یعنی بازی نظامداری که دو طرف بازی به نظام و قانون آن آشنایی دارند ، مانند فوتبال و نظایر آن که بازی کنندگان به منظور رسیدن به غرضی خیالی که همان بردن می باشد،آن را انجام میدهند)
معنی
نَسْخَرُ مِنکُمْ: شما را مسخره می کنیم - شما را وادار به انجام کاری خلاف میل باطنیتان می کنیم (سخریه به معنای این است که انسان کاری را بر خلاف آنچه در باطن دارد انجام دهد ، بطوری که هر بینندهای به کم عقلی انجام دهنده آن کار پی ببرد ، و از همین باب است کلمه تسخیر چون ت...
ریشه کلمه:
لعب (۲۰ بار)
«لَعِب» (بر وزن لَزِج) در اصل از مادّه «لُعاب» (بر وزن غُبار) به معنای آب دهان است که از لب ها سرازیر گردد، و این که بازی را «لعب» می گویند، به خاطر آن است که همانند ریزش لعاب از دهان است که بدون هدف انجام می گیرد.
«لَعْب» (بازی) به کارهایی گفته می شود که: دارای یک نوع نظم خیالی برای وصول به یک هدف خیالی است.
(بر وزن فلس و کتف) بازی اصل آن از لُعاب به معنی آب دهان است «لَعَبَ یَلْعَبُ لَعْباً» یعنی آب دهانش جاری شد به نظر طبرسی علت این تسمیه آن است که لاعب بر غیرجهت حق میرود مثل آب دهان بچه و به قول راغب آن فعلی است که مقصد صحیحی در آن قصد نشده است. به نظر نگارنده: معنی جامع آن بازی است چنانکه در قاموس و اقرب ضدجدّ گفته است. و در نهج البلاغه باجدّ مقابل آمده است. «فَاِنَّهُ وَاللهِ الْجِدُّ لَاالَّلعِبُ» خطبه :130. آن در قرآن کریم گاهی به معنی بازی صحیح آمده مثل . برادران یوسف به پدرشان گفتند. یوسف را فردا با ما بفرست تا قدم بزندو بازی کند. وگاهی مراد از آن کارهای خلاف شرع و معاصی است که به بازی و عبث تشبیه شدهاند مثل: . در این آیه کارهای عادی و خلاف آنها چون خارج از مقصد صحیح خدایی است و رود به باطل و بازی قلمداد شدهاست. * . لعب شمردن دین سبک شمردن و جدی نگرفتن آن است مثل . *** * . نظیر این آیه است آیه . و آیه . در دو آیه اول زندگی دنیا در مقابل آخرت قرار گرفته و شکی نیست که زندگی آن بازی و مشغولیت است و آن شامل عموم انسانهاست اعم از نیکوکاران و بدکاران، النهایه نیکوکاران ازاین بازی و مشغولیت نتایج خوب بدست میآورند آنکه نماز میخواندو درخدمت به خلق قدم برمی دارد و آنکه به کسی ظلم میکند هر دو بازی میکنند و هر دو خویش را سرگرم کردهاند ولی تفاوت از زمین تا آسمان است. جمله «اِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ» نمیشود گفت فقط بیان زندگی بدکاران است بلکه آن یک تجسیم واقعی و عمومی از این زندگیاست. هر دو آیه گرچه وزنه دنیا را نسبت به آخرت سبک نشان میدهد ولی به نظر میآید مراد تنقیص دنیا آنطور که تارکان آن میگویند نیست بلکه منظور آن است که از این بازی و بازار خوب بهره برید و آخرت را که از نتایج این بازی است در نظر آورید و یا تعبیر به لهو ولعب در اثر فانی وزودگذر بودن آنست. در آیه . از شیخ بهایی رحمه الله نقل شده که منظور نقل مراحل زندگی و تجسیم آن است که کار انسان از بچگی با بازی، سپس مشغولیت، آنگاه زینت و تفاخر و غیره شروع میشود. * . . مراد آن است که آسمانهاو زمین و غیره را بی مقصد نیافریدهایم بلکه روی غرض صحیحی آفریده شدهاند با مراجعه به آیات قبل و بعد روشن خواهد شد که غرض رسیدن به آخرت و حیات ابدی ا ست و اگر آخرت در پی دنیا نبود خلقت مقصد صحیحی نداشت.