لطیفه گو


مترادف لطیفه گو: بذله گو، شوخ، لطیفه پرداز، مازح، هزال

معنی انگلیسی:
witty, facetious, witty person, wit

لغت نامه دهخدا

لطیفه گو. [ ل َ ف َ / ف ِ ] ( نف مرکب ) لطیفه سرا. لطیفه گوی. رجوع به لطیفه و لطیفه گوی شود :
گفتم سخن تو گفت حافظ گفتا
شادی همه لطیفه گویان صلوات.
حافظ.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه سخنی نغز و نیکو گوید لطیفه سرا جمع : لطیفه گویان : گفتم :سخن تو گفت حافظ گفتا : شادی همه لطیفه گویان صلوات . ( حافظ لغ. )

فرهنگ عمید

آن که سخنان نغز و نیکو بگوید.

مترادف ها

gagger (اسم)
فریب دهنده، بذله گو، شوخی کننده، لطیفه گو

humorist (اسم)
بذله گو، لطیفه گو، ادم شوخ، فکاهی نویس

humourist (اسم)
بذله گو، لطیفه گو، ادم شوخ، فکاهی نویس

japer (اسم)
لطیفه گو

wisecracker (اسم)
لطیفه گو

witty (صفت)
شوخ، عاقل، ظریف، کنایه دار، بذله گو، لطیفه گو، لطیفه دار

فارسی به عربی

ذکی , فکاهی

پیشنهاد کاربران

بپرس