لطمه زدن


برابر پارسی: آسیب زدن

معنی انگلیسی:
compromise, damage, prejudice, mar

لغت نامه دهخدا

لطمه زدن. [ ل َ م َ / م ِزَ دَ ] ( مص مرکب ) سیلی زدن. طپانچه زدن. لت زدن.
- لطمه زدن به کسی یا به کاری ؛ آسیب رساندن. صدمه زدن.

فرهنگ فارسی

سیلی زدن . طپانچه زدن

مترادف ها

endamage (فعل)
خسارت وارد اوردن، صدمه زدن، اسیب رساندن، لطمه زدن

پیشنهاد کاربران

بپرس