لطفی

/lotfi/

لغت نامه دهخدا

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) شاعری است و این شعر او راست :
ز سوز سینه فریاد از دل ناشاد برخیزد
بلی در خانه آتش چون فتد فریاد برخیزد
به آن زلف و رخ و بالا به هر جا بگذری آنجا
همه سنبل دمد، گل بشکفد شمشاد برخیزد.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ل ُ ] ( اِخ ) شاعری اصفهانی است و این بیت او راست :
بکش خنجر که جان بهر تو ای نازک میان دارم
تو خنجر در میان داری و من جان در میان دارم.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) از تاشکند بود، حسن تمام داشت و بر جوانی دیگر عاشق بود و موی سر برگذاشت ، این مطلع را در آن محل گفته :
ساخت بی لیلی وشی ژولیده مو گردون مرا
یک سر مو فرق نتوان کرد از مجنون مرا.
( مجالس النفائس ص 164 ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) نام شاعری از مردم تبریز. پدر وی عرفی به کمانگری مشهور بوده است. وی به سیاحت هندوستان رفت و از جهانگیری شاه نواخت یافت و موزون الملک عنوان گرفت. این بیت او راست :
ز روزگار بود تلخکامی همه کس
ز تلخکامی من روزگار تلخ شده ست.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) نام شاعری سبزواری. این بیت او راست :
عشق باید به کمال ارنه زلیخا ز چه رو
پنجه در پنجه کند جذبه یعقوبی را.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) شاعر طهرانی. پدر و جد وی به صرافی شهرت داشته اند. این بیت او راست :
آه کز دیدن او گریه برآوردمرا
آخر این گریه بلائی به سر آورد مرا.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) نام شاعری از مردم کشمیر و برهمنی مذهب. این بیت او راست :
یقینم شد که از درددل زارم خبر دارد
که هر دم بهر من تدبیر آزاری دگر دارد.
( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) شاعری از مردم نیشابور و همین یک شعر از او یادگار است :
چه لازم است تو بدنام قتل ما باشی
ستاره ای و سپهری و روزگاری هست.
( آتشکده آذر ص 131 ) ( قاموس الاعلام ترکی ).

لطفی. [ ل ُ ] ( اِخ ) از شعرا و ظرفای نیک مشهد و به داشتن معانی لطیف و ظریف مشهور باشد. این بیت او راست :
شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب
کاش تا صبح قیامت نشود روز امشب.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( مولانا ) لطف الله حسن توقاتی عالم و شاعر ترک ( مقت. ۹٠٠ه. ) . وی بکتابداری ابوالفتح سلطان محمد خان پرداخت و در زمان سلطان با یزید خان بمدرسی برخی از مدارس گماشته شد . لطفی اشعاری سروده و کتابهایی نوشته که از آن جمله اند : [ المطالب الالهیه ] [ تلخیص التلخیص ] و ترجمه [ الفرج بعد الشده ] نوشته ابوعلی تنوخی بزبان ترکی .
نوائی او را دیوانی است به ترکی

پیشنهاد کاربران

بپرس