لص

لغت نامه دهخدا

لص. [ ل ُص ص / ل ِص ص / ل َص ص ] ( ع ص ، اِ ) دزد ( اصمعی گوید: به ضم اوّل اصح است ). ج ، لصوص ، لصاص. ( منتهی الارب ). سارق. || قاتل. مردم کش. ( دزی ).

لص. [ ل َص ص ] ( ع مص ) در پرده کردن چیزی را. || بستن در را. بر هم داشتن در را. ( منتهی الارب ). پیش کردن در را.

فرهنگ فارسی

دزد، لصوص جمع
( صفت و اسم ) دزد ساق جمع : لصوص الصاص .
در پرده کردن چیزی را یا بستن در را .

فرهنگ معین

(لَ یا لُ یا لِ صّ ) [ ع . ] (اِ. ص . ) دزد، سارق . ج . لصوص ، الصاص .

پیشنهاد کاربران

بپرس