سپهدار پیروز و لشکرفروز
هم او را بود کشور نیمروز.
فردوسی.
دو جنگ گران کرده شد در سه روزچهارم سیاوخش لشکرفروز.
فردوسی.
چو بندوی خراد لشکرفروزچو نستوه لشکرکش نیوسوز.
فردوسی.
پدرت آن جهانگیرلشکرفروزنه تابوت را شد سوی نیمروز.
فردوسی.
همی رفت کاوس لشکرفروزبزد گاه بر پیش کوه اسپروز.
فردوسی.
چغانی چو فرطوس لشکرفروزگهار گهانی گو گردسوز.
فردوسی.
که سالار او بود بر نیمروزگرانمایه و گرد و لشکرفروز.
فردوسی.
یکی چاره سازم بر او من که روزبرآید بدین مرد لشکرفروز.
فردوسی.
و زان دورتر آرش رزم توزچو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
فردوسی.