دیکشنری
مترجم
بپرس
لشکرشکار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
لشکرشکار. [ ل َ ک َ ش ِ ] ( نف مرکب ) لشکرشکر. شکارکننده و شکننده سپاه.
فرهنگ فارسی
( صفت ) لشکر شکن مغلوب کنند. سپاه .
فرهنگ عمید
لشکر شکارنده، درهم شکنندۀ لشکر، لشکرشکن.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها